سلام ای چشم بارانی،پناهم می دهی امشب؟
سوالم را که می دانی،پناهم می دهی امشب؟
منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند
و امشب رو به ویرانی،پناهم می دهی امشب؟
میان آب و گل رقصان،میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی،پناهم می دهی امشب؟
دل و دین در کف یغماو من تنها و من تنها…
در این هنگام رو حانی،پناهم می دهی امشب؟
به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی،پناهم می دهی امشب؟
رها از همت بودن،رها از بال و پر سودن
رها از حد انسانی،پناهم می دهی امشب؟
نگاهت آشنا با دل،کلامت گرمی محفل
تو از چشمم چه می خوانی؟پناهم می دهی امشب؟
نظرات شما عزیزان: